معنی مهره کرده - جستجوی لغت در جدول جو
مهره کرده
(شَ دَ)
مهره زده. مرزز. مهره کرد
ادامه...
مهره زده. مرزز. مهره کرد
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مهره داده
(شَ دَ)
صیقل شده. جلاداده: خانه ای دید سپید پاکیزه مهره داده و جامه افکنده. (تاریخ بیهقی)
ادامه...
صیقل شده. جلاداده: خانه ای دید سپید پاکیزه مهره داده و جامه افکنده. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
مهره کرد
(مُ رَ / رِ کَ)
کاغذ سفید. کاغذ از حریر سپید صمغ زده و صیقلی کرده. مهره. مهرق. (یادداشت مؤلف)
ادامه...
کاغذ سفید. کاغذ از حریر سپید صمغ زده و صیقلی کرده. مهره. مهرق. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مهر را بر کاغذ و جز آن فشاردن تا نقش مهر بر آن منقو ش گردد
ادامه...
مهر را بر کاغذ و جز آن فشاردن تا نقش مهر بر آن منقو ش گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
الدّيكور
ادامه...
الدِّيكُورَ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
Seal
ادامه...
Seal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
Bolt
ادامه...
Bolt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
boulonner
ادامه...
boulonner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
sceller
ادامه...
sceller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
asegurar
ادامه...
asegurar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
закручувати
ادامه...
закручувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
sellar
ادامه...
sellar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
versiegeln
ادامه...
versiegeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
verzegelen
ادامه...
verzegelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
запечатати
ادامه...
запечатати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
запечатывать
ادامه...
запечатывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
pieczętować
ادامه...
pieczętować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مهر کردن
مهر کردن
مُهر کَردَن
selar
ادامه...
selar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
parafusar
ادامه...
parafusar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
przykręcać
ادامه...
przykręcać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
закручивать
ادامه...
закручивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
vastdraaien
ادامه...
vastdraaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
avvitare
ادامه...
avvitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
بولٹ لگانا
ادامه...
بولٹ لگانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
ยึด
ادامه...
ยึด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
kufunga bolt
ادامه...
kufunga bolt
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
להדק
ادامه...
להדק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
bolzen
ادامه...
bolzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
上螺栓
ادامه...
上螺栓
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
볼트를 고정하다
ادامه...
볼트를 고정하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
cıvatalamak
ادامه...
cıvatalamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
mengencangkan
ادامه...
mengencangkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
বোল্ট লাগানো
ادامه...
বোল্ট লাগানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
बोल्ट करना
ادامه...
बोल्ट करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر مهره کردن
مهره کردن
مُهرِه کَردَن
ボルトで止める
ادامه...
ボルトで止める
دیکشنری فارسی به ژاپنی